کد مطلب:140416 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:125

شهادت عون بن عبدالله بن جعفر
عون بن عبدالله چون برادر را كشته و در خون آغشته دید بی اختیار خود را در میان معركه انداخت قاتل برادر را دید كه بر سر كشته او ایستاده و شمشیر خون آلود در دست دارد عون بعون عنایت پروردگار به یك ضربت كاری قاتل برادر را


به جهنم فرستاد و با جوانان دیگر همت كرده نعش برادر را به در خیام آوردند و خود نیز خدمت امام علیه السلام آمد معذرت خواست و عرضه داشت:

ای كریم بنده نواز مرا معذور دار كه از مرگ برادر بی اختیار بودم اكنون از حضرت شما اجازت می طلبم تا خود را به برادر برسانم.

حضرت وی را در برگرفت صورتش را بوسید و با چشم گریان او را اذن میدان داد.

مرحوم مجلسی در بحار فرموده:

ثم خرج من بعده عون بن عبدالله بن جعفر.

سپس بعد از محمد عون بن عبدالله بن جعفر با خاطری افسرده و دلی پژمرده روی به معركه آورد و این رجز را خواند:



ان تنكرونی فانا بن جعفر

شهید صدق فی الجنان ازهر



یطیر فیها بجناح احضر

كفی بهذا شرفا فی المحشر



ابوالمفاخر در ترجمه این رجز گفته است:



مائیم به قوت عنانها

برخاسته از، زه كمانها



در معرض رغبت شهادت

بر دست نهاده نقد جانها



چون اختر تیغ زن كشیده

بر دیده ی اهرمن سنانها



پس به قوت بازوی دلیری شمشیر آذری چون هلال خاوری بر سر چنگ علم ساخت و شاخ حیات دشمنان را قلم می كرد و به رمح آتش فشان جگرهای كافران را می شكافت و جمعی از سواره را آواره كرد مرحوم مجلسی در بحار می فرماید: حتی قتل من القوم ثلاثة فارس و ثمانیة عشر راجل

سه سواره با هیجده پیاده خنجر گذار بر وی حمله كردند، عون به عون الهی همه را كشت ناگهان عبدالله بطه طائی كه از شجاعان عالم بود بی خبر از كمین برآمد و عمودی از آهن بر پشت عون زد كه تمام فقرات و استخوانهای وی را


خورد كرد و نخل قامتش بر زمین افتاد و مرغ روحش پرزنان به فضای عند ربهم یرزقون بال افشاند جوانان رفتند و نعش وی را آورده در پهلوی برادر خوابانیدند.